ذکر مصائب حمله به خانه امیرالمؤمنین و جسارت به حضرت زهرا سلاماللهعلیها
ناجوانمردانه زهـرای جوان را میزدند روز روشن مادر صاحب زمان را میزدند خانهای که بیوضو جبریل آن را در نزد دستهای با پـا درِ این آسـتان را میزدند صورت و دستی که میبوسید پیغمبر چه شد؟ پیش قبر او هماین را و همآن را میزدند بعد از آن ضرب لگد زهرا دگر جانی نداشت با همه نیروی خود آن ناتوان را میزدند زن زدن حتی زمـان جـاهلیت عـار بود این مسلمانها چرا شاه زنان را میزدند این زدنها از مدینه باب شد، در کربلا بیحیاها هم زنان هم دختران را میزدند زینب آمد روضهای برپا کند در قـتلگاه روضه را بر هم زدند و روضهخون را میزدند نیست از آغـوش بابا هیچ جایی امـنتر در همینجا دختر شیرین زبان را میزدند |